نقد و معرفی فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی / از منابع اصلی دانشجویان کارشناسی ارشد هنر

نقد و معرفی فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته،

 

به اهتمام: دکتر حمیدرضا قلیچ خانی، انتشارات روزنه، چاپ دوم، 1388

فهرست مطالب

1-    مقدمه ..........................................................................................................

2-    ضرورت تدوین فرهنگ خوشنویسی...........................................................

3-    دربارة نویسنده.............................................................................................

4-    نگاهی به کتاب...........................................................................................

5-    اختلاف دیدگاهها در توضیح واژه ها..........................................................

6-    واژه های جدید و پرداختن به واژه سازی..................................................

7-    جمع بندی..................................................................................................

8-    فهرست منابع.............................................................................................

1- مقدمه

نگارش و آماده سازی مجموعه ای از واژه ها و اصطلاحات هنر اصیل خوشنویسی یکی از تلاش های ارزنده ای است که از چند جهت حائز اهمیت است. هنر اصیل خوشنویسی دوران اوج و اعتلای خود را در اعصار و قرونی طی کرده که به عنوان مهمترین رسانه نوشتاری و مکتوب از گسترة وسیعی برخوردار بوده است.

همین اعتبار و ارزش اطلاع رسانی موجب شده است که خط در مراحل کمال از ارزشهای زیباشناختی نیز برخوردار شده و علاوه بر وجه کاربُردی دارای ارزش هنری در شیوه های مختلف نیز باشد. تا آنجا که همنشینی آن با ادبیات به عنوان یک مقوله ادبی- هنری آن را در فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی و در جغرافیای جهان اسلام و ایران به یک هنر فاخر تبدیل کرده است. به همین سان حظ بصری بینندگان از هنر خوشنویسی، همانند یک پیوند فطری و یک خویشاوندی روحی درمردمِ جهان اسلام وجود دارد.

به این ترتیب در طول حیات خط و خوشنویسی اسلامی- ایرانی، یعنی از دوران پیش از اسلام و دورة شکل گیری شریعت محمدی (ص) تا کنون و بویژه عجین شدن  14 قرن زندگی مسلمانان با مقوله خط مجموعه ای از واژه ها، اصطلاحات و در مجموع ادبیات و دانش خوشنویسی شکل گرفته که در نوع خود یکی از سرمایه های فرهنگی به شمار می آید. خوشنویسی به عنوان بومی ترین و اصیل ترین هنر ایرانی و بنابر ماهیت و ربط وثیق آن با نمودهای فرهنگ و قالب های مختلف ادبیات مثل نثر و شعر، از نظر وسعت معنا و غنی شدن مفاهیم گسترده شده و به طبع مجموعه دانش خوشنویسی در سایه این تلاقی، بسیار پربار و ثمر آفرین گردیده است. لذا هر گونه تلاش در جهت ثبت و ضبط و غنی ساختن مجموعه واژگان و اصطلاحات آن امری ستودنی و ضروری است.

2- ضرورت تدوین فرهنگ

در کنار این نکته های مهم باید اشاره کرد که به مرور زمان و با بروز جلوه های تکنیکی تمدن جدید مانند چاپ سنگی در دورة قاجار، چاپ سربی و صنعتی در دورة معاصر و کاربری رایانه در انجام امور خوشنویسی، پویایی گنجنامه دانش و اصطلاحات خوشنویسی به طور طبیعی از تحرک افتاده ولذا این بیم نیز وجود دارد که با گسست فرهنگی نسلها و گذشت بی بازگشت عصرها، غبار زمان مانع از درک و فهم عمیق علاقمندان و فرهنگ وران و خوشنویسان و علاقمندان خط به این مقوله در دورة فعلی باشد. این مقدمه از آن جهت ذکر می شود که اهمیت تحقیق و نگارش برای خلق کتاب فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی برای خواننده اهل تأمل بیشتر آشکار شود. زیرا رنج و مرارت در حوزه فرهنگ نگاری و بدست دان اثری مناسب که از سویی پیشینه ای این چنینی در تاریخ مکتوب ندارد و از
سوی دیگر حتی اگر در دورة فعلی چاپ شود توانایی رقابت با کتابهای آشپزی را دارا نمی باشد. تا اندازه زیادی امری دشوار و دیریاب و نیازمند همت های بلند و گامهای استوار محققان است.

بحمدا... این حرکت که در واقع پاسخگویی به یک خلاء فرهنگی بوده توسط محقق عرصۀ خوشنویسی و ادبیات یعنی دکتر حمیدرضا قلیچ خانی جرقه اولیه آن را در سال 1373 زده شد و پس از بازنگاری و تجدید نظر در سال 1388 با 472 صفحه به چاپ دوم رسیده است.

در مقدمه چاپ دوم مؤلف اشاره کرده که چاپ دوم چه مزایایی از نظر افزایش مدخلها و تصاویر بر چاپ اول دارد و همچنین از افزوده شدن مدخلهای تخصصی نیز توسط اعضای تیم پژوهش خبرداده و از این حیث می توان اذعان داشت که این اثر با همت اصلی مؤلف و همراهی برخی از متخصصان هنرهای سنتی و تصویری به رشته تحریر در آمده است. مانند عموم فرهنگ ها دسته بندی اصطلاحات بر اساس حروف الفبا صورت پذیرفته است که حرف «م» با تعداد 142 واژه بیشترین و حرف «ژ» با 1 واژه کمترین موارد را به خود اختصاص داده اند. فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی به طور تقریبی 1270 واژه را از شرح های یک جمله ای تا مقالات چند صفحه ای مورد بررسی قرار داده است. در مواردی نیز بین واژه ها همپوشانی معنایی وجود دارد که با دادن ارجاعات لازم خواننده به بخش های ذیربط راهنمایی می شود. در این فرهنگ از واژه های مأنوس و آشنا مثل «سرمشق» تا واژه های بیگانه و غریب مثل «تذییل» دیده می شود که مرور معانی هر یک از آنها مغتنم است.

بنابر اظهار نظر مؤلف «اساس واژه گزینی در این فرهنگ، انتخاب و گردآوری واژگان و اصطلاحاتی بوده است که بتواند نیاز خوشنویسان، علاقمندان و پژوهشگران این رشته و دانشجویان هنرهای تجسمی را تا اندازه ای از میان بردارد.»[1] و به همین سان از نظر ایشان محتوای کتاب در چهار بخش کلی قابل تقسیم است:

الف) واژگان و اصطلاحات خط و خوشنویسی (انواع خط، ابزار نوشتن، اصول و قواعد) به صورت عمومی و اختصاصی که برخی از آنها در رسالات گذشتگان نیز بکار رفته است.

ب) اصطلاحات مهم و کلی هنرها و صنایعی که صرفاً برای خوشنویسی بوجود آمده اند، مانند: تذهیب، قلمدان سازی، قلمتراش سازی و مرکّب سازی

ج) اصطلاحات مهم و کلی هنرها و صنایعی که خوشنویسی به گونه ای در آنها راه یافته و بکار می رود، مانند: کاشیکاری، معرق، نگارگری و چاپ

د) اصطلاحات مهم طراحی حروف که در پنجاه سال گذشته به عنوان بخشی از هنر گرافیک (ارتباط تصویری)، پاره ای از وظایف خوشنویسی کهن را عهده دار بوده و رابطة تنگاتنگ با یکدیگر دارند.[2]

3- درباره نویسنده

مؤلف کتاب خوشنویسی لازم التعریف و محققی سخت کوش درعرصه ادب فارسی و دانش و تاریخِ خوشنویسی ایران است. در کنار انجام تصحیح انتقادی برخی از دیوان های شعر، یکی از کمالات ثانی ایشان بهره مندی از هنر خط و دلبستگی به پژوهش در این عرصه است. راهی که امروزه روز، رهروان اندکی دارد و هر محققی که در این مسیر گام می زند به تدریج و بیش از پیش تنهایی خود را احساس می کند. اهتمام و سیر و سفر ایشان در گوشه و کنار کشور و سایر بِلاد موجب بهره مندی کتاب از 150 تصویر و قطعات خط، کتیبه های خوشنویسی و هنر های وابسته شده است که به نظر می رسد شمار قابل توجهی از قطعات خوشنویسی آن برای اولین بار برای این اثر تصویر برداری و استفاده شده و با این که کیفیت چاپ و نوع کاغذ کتاب عادی می باشند اما در عین حال برای اهل خط نمونه هایی از غنای خوشنویسی را در دورة های زمانی قاجاریه و صفویه به نمایش می گذارد. اما جای آثار معاصران خالی و نگارنده براین باور است که یکی از راههای نفوذ بهتر این فرهنگ در جامعه اهل کتاب، و بویژه اصحاب هنر خوشنویسی این است که با چاپ رنگی و کاغذ مرغوب، طراوت قطعات خط را به درون کتاب آورده و پیوند لازم را برای فهم بیشتر این هنر والا فراهم آورد.

4- نگاهی به کتاب

فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی دارای یک قید کیفی بنام هنرهای وابسته نیز می باشد. این عبارت در واقع عنوان فرعی یا عنوان دوم کتاب نیز بشمار می آید. زیرا در پرتو این عبارت بسیاری از واژه های هنرهای تجسمی به این فرهنگ راه یافته است. به گونه ای که در بعضی از صفحات فرهنگ به کلماتی مانند «ثابت کردن» و یا «ثابت کننده» بر می خوریم که با خوشنویسی مرتبط نمی باشند و می تواند این تلقی را در خواننده یا اهل هنر خط بوجود آورد که قبل از این که با یک فرهنگ تخصصی خوشنویسی روبرو باشد با یک «فرهنگ تخصصیِ هنرهای سنتی و تجسمی با تأکید بر هنر خوشنویسی» سروکار دارد.

در عین حال چنانچه مراد مؤلف محترم از این جِدّ و جهد در راه گردآوری واژه های هنرهای همسایه، بالابردن سواد و دانش بصری خوشنویسان بوده هدف نیکو و ارزشمندی است، اما اگر سطح میانه و متوسط بهره وران از فرهنگ واژگان و اصطلاحات هنر خوشنویسی را در نظر بگیریم به عنوان یک پیشنهاد می تواند لغات و اصطلاحات تخصصی را همراه با تصویر ذیربط در حجم کمتری سامان داد و از این طریق شمار خوانندگان و بهره وران از این اثر علمی را افزود.

در عین حال این ویژگی کتاب یعنی سَرَک کشیدن به واژه های سایر هنرها همواره با استراحتگاهای شعری و قراین ادبی از گنجینه منظوم و منثور رسالات خوشنویسی و شعرای سبک هندی تلطیف شده و موجب انبساط خاطر و تأمل خواننده می گردد. این نکته نشان می دهد که یکی از منابع اصلی یا اصلی ترین منبع مؤلف محترم دواوین شعرایی بوده که در شعر آنها آمیختگی با هنر خوشنویسی و هنرهای وابسته مشهود است و کار گردآوری آنها باعث می شود که این دست از اصطلاحات پایدار مانده و از این طریق و کاربُرد امروزی آنها غنی و پرمایه شوند. به عنوان مثال در ذیل واژه پخته، محقق محترم آورده است: «از صفات خط خوب است. هنگامی که خط خوشنویس بر اثر تمرین مداوم به هماهنگی و جاافتادگی رسیده باشد» و شاهد شعر را برای واژه پخته چنین بیان کرده است:

خوشنویسی کز خط معشوق سرمشقی نداشت

گرچه عبدا... طباخ است خطش پخته نیست([3])

محسن تاثیر

نثر کتاب امتیازات نثر معیار را داراست و روانی و سادگی آن به گونه ای است که خواننده را در فهم نوشته های آن یاری می کند. بویژه در مطالب و معانی اصطلاحاتی که توسط محقق بازنویسی شده، پیچیدگی وجود ندارد.

5- اختلافات دیدگاهها در توضیح واژگان

به غیر از اصطلاحات مشخص، برای سایر واژگان اختلاف معانی وجود دارد و دلیل آن این است که هنر خوشنویسی حاصل یک تجربه و سلوک فردی است و در طول حداقل 1000 سال گذشته حرکت و پویایی دانش خوشنویسی ناشی از روایت های تنی چند از خوشنویسان زبده از حالات و صفات و کیفیت های خط بوده است. و باید اذعان داشت خیلی از واژه ها مثل «خط با مزه» یا «خط شیرین» یا «خط نمکین» ، یا «خط لطیف و ظریف» یا «چربی خط» تابع احساسی بوده که به فرد از دیدن یا تحریر یک قطعه خط دست می داده و لذا بر این اساس واژه ای را در وصف کیفیت خط به زبان رانده است و به طور طبیعی در روایت و توصیف آنها از حالات و کیفیات خط اختلاف هایی راه یافته است.

مرحوم زعیمی (1382 – 1307 هـش) خط میرزاغلامرضا را برغم این که بسیار محکم و استوار بوده و قدرت دست بی نظیری داشته است در مقاله ای فاقد «شیرینی» و «مزه» دانسته است.[4] مراد این است که این دست از اصطلاحات در ادبیات خوشنویسی و به ویژه در ادبیات نقد خوشنویسی دارای جایگاهی است که باید به بازنمایی آنها بیشتر اهتمام کرد.

در جای دیگر استاد خروش گفته است: «مرحوم کلهر در جمع بندی از تغییرات کمّی در اصول دهگانة خط به این نتیجه می رسد که اگر خطوط میرعمادی یک پرده از قوت بیشتری برخوردار شوند و قدری به گوشتالودنویسی آنها پرداخته گردد از شیرینی و صلابت بیشتری نیز بهره مند خواهند شد.»[5]

به عنوان نمونه دیگر مرحوم استاد فرادی درجایی گفته است: «خط میرعماد خطی بوده است ظریف و بسیار لطیف و در عین حال شیرین و قدرت و ضعفش خیلی اختلاف با یکدیگر داشته است.»[6]

به نظر می رسد خطوط ظریف و لطیف و درعین حال شیرین تعریف پذیر و تعریف بردار نمی باشند و به همین دلیل مؤلف گرامی فرهنگ در تعریف و مفهوم واژه شیرین بیان داشته اند: « از صفاتِ خط زیباست هنگامی که دلچسب و دیدنی باشد» (ص 238) که ملاحظه می شود واژه دلچسب و دیدنی از صفات کیفی هستند که برای هر فرد می تواند بگونه ای جلوه کند و حتی خط پژوه بزرگی مثل خسرو زعیمی در وصف خط سلطانعلی مشهدی (926 – 841 هـق) نوشته است: «از آثار او آنچه دیده ام صاف و محکم بوده ولی به اصطلاح خط شناسان فاقد «شیرینی» و «مزه» بوده اند.»[7]

مرحوم زعیمی در گفتگو با نگارنده بیان می داشت شیرینی در خط به این معناست که « فرم هنری خط حفظ شده باشد» و مزه را به «چشم نوازی» ترجمه می کرد.([8] )

مؤلف محترم در معنای واژه «مزه» آورده اند: «از صفات خط زیباست، هنگامی که در آن، آمیختگی اصول «اجزای نه گانه شامل: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی و نزول حقیقی،» صفا و شأن آشکار باشد.([9] )

بدیهی است چنین مفاهیم گسترده ای را در دل واژه «مزه» جای دادن نه تنها به مفهوم کردن آن کمک نمی کند بلکه واژه از چنان گستردگی معنایی برخوردار می کند که در مرحله بعد مصداق یابی یا غنی کردن و یا به تعبیر معلمان روش تحقیق، عملیاتی کردن آن را دشوار می نماید. در واقع وقتی زعیمی خط سلطانعلی مشهدی را فاقد مزه می داند بر اساس تعریف مؤلف محترم به این معناست که خط سلطانعلی مشهدی از آمیختگی اصول و صفا و شأن خالی است که غیر منطقی می نماید. یک راه برای برخورد با این واژه ها نیز این است که وضعیت آشفته را آشفته تر نکنیم و با نویسنده کتاب «خیال های خط خطی» هم آواز شویم و بیان کنیم که «خط زیبا خطی که نمکین است، با مزه است، خُوش و پخته است.... این نمکین و با مزگی قابل وصف  و توضیح نیست.»[10]

بدیهی است این روش قبل از این که مشکل گشا باشد فقط صورت مسأله را پاک می کند و یا آن را ندیده می گیرد. اما در عین حال هر گونه وضع کردن واژه و تعریف از آن  نیز می تواند در امتداد ادبیات گذشته و نگرش انتقادی و ارائه پیشنهاد مناسب باشد.

6- واژه های جدید و پرداختن به واژه سازی

برخی از واژه های جدید و مهم نیازمند ورود به فرهنگ اصطلاحات خط می باشند که جای آنها فعلاً در فرهنگ استاد قلیچ خانی خالی است. به عنوان نمونه واژه «جنبایی درخط» که یکی از ویژگیهای مهم در قطعات خوشنویسی بویژه در دورة فعلی می باشد در این اثر تعریف نشده است. هر چند که تعریف برداری این واژه نیز دارای همان مشکل قبلی است مرحوم استاد فرادی در این زمینه گفته است:

«خطاط می خواهد حرکت و جُنبیدن را در صفحه نشان دهد این است که، اگر سطری یا خطی بنویسیم که حرکت نداشته باشد و اگر انسان از دیدن آن جنبشی حِس نکند، آن خط زیبا نیست. خط بایستی «جنبا» باشد تا حس تنوع طلبی چشم را بیدار کند. حس آدمهایی را که طبع سلیم دارند حساس تر کند و بینش آدمی را وسیع تر سازد. به خطی که حرکت و جنبش داشته باشد اصطلاحاً خط مرطوب و شیرین و جذاب می گویند. یعنی خطی که برای آدمی جذبه دارد.»[11]

از متن مرحوم فرادی در توصیف جُنبایی خط واژه تازه ای سر بر می آورد بنام خط مرطوب که یکی دیگر از واژه های کیفی است و در فرهنگ اصطلاحات نیامده است.

یا استاد فرادی از تناسبی بنام «تناسب فضیله» نام برده و از آن به متناسب کردن کلفتی و نازکی در خط تعبیر می کند. یا در تقریرات خود از اصل تَشرّف به عنوان اِشراف جز قبل به جز بعد در خط کلهر یاد
می کند. در واقع خط فاقد تشرّف خطی است که حروف و کلمات و اجزای آن در راستای افق نوشته می شوند. از این اصطلاح مهم در فرهنگ اصطلاحات خوشنویسی ذکری به میان نیامده است.

استاد فرادی در خصوص تحول خط می گوید « کلهر نقطه ها را کوچک کرد، تقطیع را بوجود آورد، مدّها و کشیده ها را کوتاه کرد.»[12] در این عبارت واژه مهم تقطیع وجود دارد که به احتمال زیاد مراد از آن صرفه جویی در نگارش طول دندانه ها یا محل اتصال حروف به یکدیگر است و جا داشت که این واژه نیز در فرهنگ ذکر شود.

به همین سان لازمةدست یافتن به یک فرهنگ تخصصی خط و خوشنویسی ذکر واژه هایی خاص نیز می باشد. بدیهی است که این نکته نافی این اصل نمی باشد که فرهنگ مذکور به لحاظ دایرة شمول واژه های معمولی، کاربُرد عمومی تری پیدا نکند.

لازم است در تدوین فرهنگ تخصصی خوشنویسی بویژه در روش شناسی کار برای برخی از مضامین مهم و تأثیر گذار واژه مناسب نیز ابداع شود یا حداقل مضامین تأثیر گذار با بسط و گسترش معنایی به فرهنگ راه یابند. به عنوان مثال یکی از علت های مهم تحول خط از مکتب میرعماد به مکتب کلهر فرایند نگارش خط از کُندنویسی یا آرام نویسی به تندنویسی و یا سرعت در نگارش بوده است. در واقع عبور از گذرگاه تندنویسی خط ثمره ای چون ایجاد مکتب کلهر را از پی داشته است.

یا در تغییر و تحول شیوه معاصرین از جمله شیوه استاد امیرخانی ملاحظه می شود یکی از علت های عمده پویایی این شیوه بویژه در کتابت و سطر نویسی با نگارش سریع بوده، به طوری که استحکام و صافی خط، ایجاد سایه روشن، پیوسته نویسی در سطر وصفحه از اثرات آن به شمار می آید. بر این اساس توجه دادن اهل خط به فرایند تندنویسی در شناخت شکل گیری معماری خط امروز بسیار موثر است. به عنوان شاهد بحث می توان از استاد شیرازی نام بُرد که تنها با الهام گرفتن ازنگارش سریع یک سرمشق به توسط استاد امیرخانی راه تمرین و روش مشق خود را آموخته اند.[13] به طور طبیعی کُند نویسی یا آرام نویسی و توجه دادن به ثمره و محصول کار نیز کمک رسان خواهد بود. به عنوان مثال کتابت با حوصله و آرام استاد خروش را می توان نمونه ای از این زمره به حساب آورد. برای تند نویسی می توان به حرکت های تند درآثار میرزاغلامرضا نیز توجه داد که در انتهای حرفهای «ر» و «د» و «کشیده ها» که ناشی از تند نویسی است، شکلها و شگردهای خاص آن شیوه به وجود آمده است. لذا جا دارد شرح واژه تندنویسی را به فرهنگ واژگان وارد کنیم.

در همین معنا باید به آخرین مثال عینی توجه دهیم و آن این است که در اثر تندنویسی و سرعت در نگارش خط شکسته از خط نستعلیق تشکیل شده است.

واژه های مهمی چون قصارنویسی مغلوب (درهم ریختن کلمات به شکل کتیبه و مغلوب کردن سطح که با قصار نویسی یا مُقَطع نویسی متفاوت است.) در فرهنگ ذکر نشده است.

واژه بُرش : این واژه از اختصاصات سبک و شیوه خوشنویسی در هنگام اجرای کلمات و به ویژه دوایر می باشد. در واقع خَلق دایره در اثر حرکت زبانه قلم در ایجاد فرم و شکل گرفتن ظاهری آن، مبنایی برای ارزیابی زیباشناختی به شمار می آید. تحلیل گران خطّ از بُرشهای اختصاصی عمادالکتاب یاد می کنند و یا بُرشهای استاد امیرخانی از دوایر بویژه از سال 1356 از نظر زیباشناختی قابل بررسی است. به هر شکل جای این واژه با پرداخت و ویرایش معنایی اختصاصی آن خالی است زیرا در مباحث خط دارای کاربُرد می باشد

در جایی استاد خروش معتقد است: «خارج شدن و بیرون آمدن کلمات از خُشکی به خاطر وجود بُرش کلمات بوده و این امر در مکتب کلهر تعدیل شده و به شیرینی آن افزوده گردیده است.»[14] و یا جناب استاد اخوین گفته است «کلهر حروف و کلمات را بر اساس بُرش مناسب بسیار خوش قالب نوشته است.»[15]

به هر شکل پرورش و  معنایابی مناسب برای واژه «بُرش» که هم اکنون در ادبیات و دانش خوشنویسی جاافتاده، ضروری است. زیرا در جایی که واژه های معمولی، ملموس، عینی و غیر تخصصی مثل آب دوات کن، آب مُرکّب، آموزش (تعلیم)، الگو، امتحان قلم، اوراق، بیت، پُررنگ، تصویر و ... در صفحات کتاب معرفی شده، ارائه این دست از واژه های فنی کاملاً ضروری است. واژه یابی در حوزه خط و خوشنویسی امری گروهی است که می بایست از طریق جمعی از خوشنویسان و فرهنگ نگاران و در قالب یک تیم تحقیق سامان یابد. روشی که طی آن ضمن آنکه دستی در سنت گذشته خوشنویسی داشته باشد با هنر معاصر خط نیز به موازات آن عنایت کند.

در مورد «چلیپا» مؤلف محترم با استفاده از آداب الخط استاد امیرخانی مطالبی را آورده اند. ضرورت داشت قالب چلیپا که خود استاد امیرخانی آن را «مهمترین قالب در نستعلیق» دانسته و معتقدند «پشتوانه و پایه گذار شیوه نستعلیق، چلیپاست»، توضیح مبسوط با ارائه نمونه های چشم نواز  انجام می شد. زیرا این قالب از نظر استاد امیرخانی «بنیه بخش هنر خوشنویسی است». اگر چلیپا را کانونی ترین قالب خوشنویسی بویژه در نستعلیق بدانیم امری دور از حقیقت نخواهد بود. لذا بیان فنی بیشتر و تحلیل آن در حد مبسوط تری ضروری می نمود.

در زیر مجموعه اصطلاح «رنگ» چند واژۀ غیر تخصصی ذکر شده اما از واژه «رنگینه نویسی» که یک شیوه خط نگاری ریشه دار بوده و در معاصران نیز پیروان فراوانی دارد ذکری به میان نیامده است. رنگینه نویسی بهره گیری از مرکّبهای رنگی در تلفیق با قالب های نگارشی است که حتی صاحبنظران ارتباطات تصویری آن را منبع الهام مهمی در راه شکل گیری «گرافیک ایرانی» می دانند و آثار گرافیکی استاد قباد شیوا از نمونه هایی است که خطوط رنگی در آن حضور غالب داشته و می توان در بسط موضوع به آنها استناد کرد.

7- جمع بندی

در مجموع تدوین کتاب فرهنگ اصطلاحات خوشنویسی کوششی ارجمند از محققی علاقمند است که منبعی غنی برای نزدیک شدن خوشنویسان و علاقمندان هنر خط به ریشه های اصلی این هنر شریف را فراهم آورده و مقدمه ای را برای تلاش بیشتر و غنی ساختن معانی واژه ها، فراهم می سازد.

بدون تردید توجه اهلِ خطّ و اهل فرهنگ به کتاب مذکور که در واقع کوششی در تنهایی است زمینه تلاش بیشتر محقق و سایر محققان را در تدوین و شکل بندی آثاری از این دست را فراهم خواهد ساخت. امید است نشر و تدوین کتابهایی که دانش خوشنویسی را اعتلا می بخشند تداوم یابد و همپای این حرکت مهم، پویایی و رشد هنر خوشنویسی چه در سطح تعلیم و چه در سطح تحقیق موجب شود کتابهایی از این دست به کتابهای بالینی خوشنویسان تبدیل شود.

9- فهرست منابع

1-    قلیچ خانی، حمید رضا (1388) فرهنگ واژه ها و اصطلاحات خوشنویسی، نشر روزنه، تهران، چاپ دوم

2-    حقیقت، سوسن (1378)، خیال های خط خطی، نشر چشمه، تهران، چاپ اول

3-    فرادی، عبدا... (بهار 1367) فصلنامه هنر، شماره 15

4-    فرادی، عبدا... (اردیبهشت 1361)، مجله دانستنیها، تهران

5-    زعیمی، خسرو (1356) از نستعلیق تا نستعلیق، مجلة هنر و مردم، شماره 181

6-    زعیمی، خسرو (خرداد 1368)، گفتگو با نگارنده

 

 

 

 



1- فرهنگ واژگان، ص 11

2- فرهنگ واژگان، ص 11

3- فرهنگ واژگان، ص 53

4- زعیمی، از نستعلیق نا نستعلیق

5 – خروش، 24/11/74، میزگرد خوشنویسی

6- فرادی، ص 203

7- زعیمی، ص 42

8- زعیمی، گفتگو با نگارنده، خرداد 1368

9- فرهنگ واژگان، ص 344

10-  حقیقت، خیال های خطی، ص 14

11 – استاد فرادی (ره)، ص 204

12 – فرادی، ص 205

13- علی شیرازی، 1387، مصاحبه با نگارنده

14- خروش، میزگرد خوشنویسی، 24/11/1374

15- اخوین، میزگرد خوشنویسی، 24/11/1374






Powered By Persian E107 © 2005-2009